واقعه مباهله معجزه‌ای شگرف برای اثبات حقانیت اسلام بر دیگر ادیان توحیدی است که می‌تواند مورد اجماع همهٔ اندیشمندان ادیان الهی قرار گیرد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مناسبت روز مباهله یادداشتی منتشر نمود.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

باید اذعان نمود برخورد اسلام با دیگر ادیان الهی سرشار از دوستی و احترام بوده است. قرآن کتاب آسمانی اسلام فرمان می‌دهد که «وَ لَا تجُادِلُواْ أَهْلَ الْکِتَابِ إِلَّا بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ»

واقعۀ «مباهله» را باید به عنوان معجزه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در برابر انحرافات و ادعاهای مسیحیان نجران، به عنوان سند آشکار و بی‌بدیل از حقانیت کامل دین اسلام و رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بر دیگر ادیان الهی دانست، معجزه‌ای شگرف که برای اثبات حقانیت اسلام بر دیگر ادیان توحیدی می‌تواند مورد اجماع همهٔ اندیشمندان ادیان الهی قرار گیرد، و به عنوان برتری و رجحان دین اسلام به عنوان دین دارای کمال در مواجهه با دیگر ادیان توحیدی مورد استفاده قرار گیرد، از این رو واکاوی حقیقت این واقعۀ عظیم به ویژه تبیین حقایق، نکات و آموزه‌های بی‌بدیل واقعۀ مباهله و تبیین حقایق آیۀ معروف مباهله با بهره گیری از اندیشه‌های والای مفسر گرانقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله) تشنگان و رهپویان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را بیش از پیش به شناخت چیستی حقیقت واقعۀ مباهله رهنمون خواهد ساخت.


مباهله یک یادگار یک افتخار
آخرین جلسه درس اخلاق «آیت الله العظمی جوادی آملی» در تابستان امسال با حضور دانشجویان، اساتید دانشگاهی و علاقه‌مندان به معارف اهل‌بیت(ع) در حسینیه احمدآباد شهرستان دماوند برگزار شد.   ـ ابنا ـ آخرین جلسه درس اخلاق «آیت الله العظمی جوادی آملی» در تابستان امسال با حضور دانشجویان، اساتید دانشگاهی و علاقه‌مندان به معارف اهل‌بیت(ع) در حسینیه احمدآباد شهرستان دماوند برگزار شد.

«آیت الله جوادی آملی» با گرامیداشت ایام پایانی دهه ذیحجّه و روز مباهله به توضیحی درباره این روز پرداخته و بیان داشتند: در آستانه روز مباهله یعنی 24 ذیحجّه هستیم که از مفاخر ما شیعه‌هاست.

معظم له ادامه دادند: در این آیه نورانی مباهله ذات اقدس الهی وجود مبارک حضرت امیر را به منزله جانِ پیغمبر حساب کرده است. (وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ)، آن بیان نورانی که در روایات هست که «کلّهم من نور واحد» روشن می‌کند که اینها یک حقیقت‌اند به چهارده لباس در آمدند آن وقت هم این بیان نورانی رسول خدا(ص) که فرمود: «علیّ منّی و أنا من علی» معنایش روشن می‌شود هم «حسین منی و أنا من حسین» چرا وجود مبارک رسول خدا این حرف را درباره پسرش ابراهیم نگفت، درباره نوه‌اش می‌گوید، ابراهیم پسر او بود، هر پدری یک پسری دارد اما نبی بخواهد بگوید من از فلان کس هستم یعنی مسئله امامت، ولایت، نبوّت یک نوری است این نور گاهی به صورت پیامبر در می‌آید گاهی به صورت صدیقه کبرا در می‌آید، گاهی به صورت دوازده امام در می‌آید البته در هر جایی درجه خاصّ خودش را دارد و مرتبه مخصوص خودش را دارد لذا آنچه در روایات ما هست که «علی منی و أنا من علی» که این را قبلاً فرمود و بعد از مباهله به صورت رسمی‌تر بیان فرمود.

مفسر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه روز مباهله جزء اعیاد رسمی ما شیعه هاست، اظهار داشتند: از مفاخر ما شیعه‌ها همین 24 ذیحجه است آیه "فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِمَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ" همین آیه مباهله است که باید این روز را گرامی داشت، اینها جزء اعیاد رسمی ماست اینها جزء مفاخر و مدارک ماست اینها جزء دین ماست، این روزها را باید به رسمیّت شناخت.

ایشان در ادامه به سؤالاتی در زمینه علم دینی که از طرف دانشجویان و اساتید حاضر در جلسه مطرح شده بود پاسخ دادند و اظهار داشتند: اما عزیزان دانشگاهی که در خدمتشان هستیم اینها سؤالاتی دارند که محور اصلی این سؤال این است که این مهندسی فرهنگی و فکری که ما دانشجویان را طرزی تربیت کنیم که اینها با ایرانِ امروز و ایرانِ فردا و ایران پس‌فردا هماهنگ باشند این راهش چیست؟ و چگونه مسائل تربیتی را مطرح کنیم که بار حقوقی و اخلاقی را به آسانی بکشد؟ یعنی آن استاد باید طرزی تعلیم بدهد که رخشی بسازد که بار رستم را بکِشد چون سنگینیِ رستم را فقط همان رخش می‌کِشد، سنگینی مطالب را یک بیان مستدلّ عقلیِ علمی با لفظی شیوا که یک رخشی باشد آن معنا را به دوش بکِشد.

مرجع عالیقدر اذعان داشتند: آیا ما دینِ علمی داریم؟ این اضافه صحیح است یا نه؟ مستحضرید که قسمت مهمّ همه اینها به انسان‌شناسی مربوط است تا ما انسان را چطور بشناسیم، اگر ما خودمان را درست شناختیم این معارف را هم درست می‌شناسیم و به دنبالش می‌رویم و اگر خود را درست نشناختیم اینها برای ما یک بار زایدی است. آیه سوره مبارکه مائده می‌فرماید سر جایتان باشید "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ" یعنی سر جایتان باشید و تکان نخورید این سر جایتان باشید جای ما در این عالَم کجاست؟ ما آیا مثل یک میوه هستیم مثل یک درختیم که بعد از یک مدت می‌پوسیم و از بین می‌رویم؟ یا مثل آن طائریم که از قفس بیرون می‌آییم از پوست بیرون می‌آییم؟ تنها کسی که زیر آسمان به این سؤال جواب دادند انبیا بودند مخصوصاً قرآن کریم، قرآن آمده به ما بفهماند انسان مرگ را می‌میراند و ابدی می‌شود.

«آیت الله العظمی جوادی آملی» در ادامه سخنانشان به ضرورت تهیه یک علم ابدی و کالای همیشگی اشاره کرده و اظهار داشتند: پس یک کاری باید بکنیم که نپوسد، یک درسی بخوانیم که نپوسد، یک علمی یاد بگیریم که نپوسد آن وقت نه بیراهه می‌رویم نه راه کسی را می‌بندیم آن وقت در قیامت امام و همه شهدا از ما حق‌شناسی می‌کنند که راه و دستور آنها را رفتیم. چقدر این بیان نورانی علی بن ابیطالب شیرین است که سالهای قبل چندین بار این حرف گفته شد. حضرت فرمود من تعجّب می‌کنم مردم این تسبیح دستشان، این ساعت دستشان را گم می‌کنند بعد اعلام می‌کنند که ما ساعت گم کردیم، ولی خودشان را گم کردند نرفتند پیدا کنند، این تعجب علی بن ابیطالب است فرمود اینها برای خودشان به اندازه تسبیح دستشان، به اندازه انگشتر دستشان ارزش قائل نیستند، ما علمی یاد بگیریم که ابدی باشیم این علوم درست است که ابدی نیستند ولی بازده ابدی می‌تواند داشته باشد یعنی همین طبیب بعد از مرگ مطب ندارد اما آن کاری که کرده در کنار ابدیّت او هست، آن خدماتی که به جامعه کرده است محصولش برای ابد می‌ ماند.


مباهله یک یادگار یک افتخار

به دنبال امتناع على علیه السلام از بیعت با ابوبکر، میان آن حضرت و ابوبکر بحث و گفتگویى درگرفت. ابوبکر با تمسک به حدیثى از رسول خدا درصدد توجیه کار خویش بود و در مقابل على علیه السلام با او احتجاج مى کرد و از او در مورد شایستگی هاى خود اعتراف مى گرفت و شبیه همین احتجاج را آن حضرت با اصحاب شورى بعد از مرگ عمر نیز داشت. هر دو حدیث به حدیث منا شده معروف است و در هر دو جا آن حضرت به واقعه مباهله و همراهى خود و همسر و دو فرزندش با رسول خدا اشاره مى کند و آنها سخن او را تأیید مى کنند.
در حدیث اول آمده است: «فانشدک بالله أبى برز رسول الله و بأهلى وولدى فی مباهلة المشرکین ام بک و باهلک و ولدک» قال ابوبکر: «بل بکم».(1)
و در حدیث دوم آمده است:
«نشدتکم بالله هل فیکم احد اخذ رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم بیده وید امرأته و ابنیه حین اراد ان یباهل نصارى اهل نجران غیرى؟ قالوا: لا.(2)
حدیث نقل شده در مورد دوم بدین تعبیر نیز وارد شده است:
«افتقرون أن رسول الله صلى الله علیه و آله حین دعا اهل نجران الى المباهلة انه لم یأت الا بى و بصاحبتى و إبنى؟
قالوا اللهم نعم».(3)
در روایت معروف دارقطنى که ابن حجر در الصواعق المحرقه نیز آورده است، حدیث منا شده چنین نقل شده است:
«انشدکم الله هل فیکم احد اقرب الى رسول الله فی الرحم منى و من جعله نفسه و ابناءه ابناءه و نسائه نسائه غیرى؟
قالوا اللهم لا».(4)
غیر از حدیث منا شده در موارد دیگر نیز امیرالمؤمنین به واقعه مباهله اشاره کرده است و از آن موارد است که آورده اند جماعتى نزد آن حضرت آمدند و گفتند از بالاترین مناقب خود براى ما بگو پس حضرتش به ترتیب از واقعه «سدالابواب»، مباهله، ابلاغ سوره برائت بر مشرکین، تعبیر قرآن از او به «اذن» [در آیه «و تعیها اذن واعیة» (الحاقة / 12)]
نزول آیه «اجعلتم سقایة الحاج…» (توبه/ 19) در حق او و واقعه غدیر خم یاد مى کند و در ضمن شرح واقعه مباهله مى فرماید که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم دست من و حسن و حسین و فاطمه را گرفت و براى مباهله بیرون رفت.(5)
در روایتى دیگر که شبیه بدین روایت است امام صادق علیه السلام مى فرماید: از امیرالمؤمنین در مورد فضائلش سؤال شد آن حضرت برخى را شمرد. بدو گفتند بیشتر بگو. حضرت فرمود دو پیشواى دینى از مسیحیان نجران به نزد رسول خدا آمدند و در مورد عیسى با آن حضرت سخن گفتند. آنگاه خداوند این آیه را فرستاد «ان مثل عیسى عندالله کمثل آدم…» سپس پیغمبر وارد خانه شد و دست على و حسن و حسین و فاطمه «سلام الله علیهم اجمعین» را گرفت و بیرون آمد و کف دستش را به سوى آسمان گرفت و انگشتانش را باز کرد. آنها را به مباهله فراخواند .(6)
در حدیث مفصلى که آن حضرت هفتاد منقبت از مناقب خود را مى شمارد به عنوان سى و چهارمین منقبت خود مى فرماید: نصارى چیزى را ادعا کردند پس خداوند در مورد آنان این آیه را فرستاد «فمن حاجک فیه…» پس نفس من نفس رسول خداست و «نساء» همان فاطمه است و «ابناء» حسن و حسین مى باشند سپس آن قوم پشیمان شدند و از رسول خدا خواستند که آنان را از مباهله معاف دارد و رسول خدا آنها را معاف داشت. قسم به خدایى که تورات را بر موسى و فرقان را بر محمدصلى الله علیه وآله وسلم فرستاد اگر با ما به مباهله برمى خواستند هر آینه به صورت میمون ها و خوک هایى مسخ مى شدند.(7)

 


1) شیخ طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص .118
2) همان، ج 1، ص 139، قاضى نورالله شوشترى، احقاق الحق، ج 3، ص 46 به نقل از الصواعق المحرقة؛ عابدین مؤمنى، مقاله على علیه السلام نفس رسول خدا در کتاب مجموعه گفتارهاى موسوم به شناخت نامه على علیه السلام، ص 189 به نقل از الصواعق المحرقة.
3) محمدیان، محمد، حیاة امیرالمؤمنین عن لسانه، ص 53 به نقل از کتاب سلیم بن قیس، امالى طوسى، تاریخ دمشق، خصال شیخ صدوق و احتجاج طبرسى.
4) علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 35، ص .267
5) قاضى نعمان، دعائم الاسلام، ج 1، ص .16
6) تفسیر عیاشى، ذیل آیه مباهله؛ علامه طباطبائى، المیزان، ذیل آیه مباهله.
7) رى شهرى، محمد، موسوعة الامام على بن ابى طالب، ج 8، ص 9، و ص 240 به نقل از کتاب خصال.
سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج 1، ص 40؛ شیخ طوسى، الامالى، ص .561


مباهله یک یادگار یک افتخار
 .کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ.
«چه بسیار گروه های کوچکی که به فرمان خدا ، بر گروه های عظیمی پیروز شدند!» و خداوند ، با صابران و استقامت کنندگان ) است.[سوره بقره،249]

1.  فراوانى عِدّه و عُدّه ى دشمن در برابر اراده ى خداوند چیزى نیست . (کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن اللّه )
2.  نیروهاى کیفى برنیروهاى کمّى برترى دارند. (کم من فئة قلیلة غلبت .)
3.  مؤ من مخلص ، پیروزى را از خدا مى داند. (باذن اللّه )
4.  مسلمانان اگر صبور و پایدار باشند، نباید از تعداد زیاد دشمن هراس داشته باشند. زیرا خداوند با صابران است . (واللّه مع الصابرین )

مباهله یک یادگار یک افتخار

امام باقر عليه السلام:
السّاعةُ الّتي تُباهِلُ فيها ما بينَ طُلوعِ الفَجرِ إلى طُلوعِ الشّمسِ .
زمان مباهله، از طلوع فجر تا طلوع خورشيد است.

امام صادق عليه السلام ـ به ابو العباس درباره مباهله ـ فرمود:
 تُشَبِّكُ أصابِعَكَ في أصابِعِهِ ثُمَّ تقولُ : «اللّهُمَّ إنْ كانَ فُلانٌ جَحَدَ حقّا و أقَرَّ بباطلٍ فأصِبْهُ بِحُسْبانٍ مِن السَّماءِ أو بِعذابٍ مِن عِندِكَ» و تُلاعِنُهُ سَبعينَ مرّةً .
 پنجه ات را در پنجه او مى گذارى، آن گاه مى گويى: «خدايا ! اگر فلانى حقّى را انكار يا به باطلى اقرار كرده او را به بلايى آسمانى، يا عذابى از جانب خودت گرفتار كن» و هفتاد بار او را نفرين كن.

امام صادق عليه السلام:
إنّ نَصارى نَجْرانَ لَمّا وَفَدوا على رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و كانَ سيّدُهُم الأهْتَمَ و العاقِبَ و السَّيّدَ ··· فقالوا : إلى ما تَدْعون ؟ فقالَ : إلى شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّه ُ و أنّي رسولُ اللّه ِ و أنّ عيسى عَبدٌ مَخلوقٌ يأكُلُ و يَشْرَبُ و يُحْدِثُ ··· فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : فباهِلُوني ، فإنْ كُنتُ صادقا نزلَتِ اللّعنةُ علَيكُم ، و إنْ كنتُ كاذبا اُنزِلَتْ علَيَّ ، فقالوا : أنْصَفْتَ ، فتَواعَدوا للمُباهَلةِ.فلَمّا رجَعوا إلى مَنازِلهم قالَ رؤساؤهُم··· : إنْ باهَلَنا بقَومِهِ باهَلْناهُ ، فإنَّهُ ليسَ بِنَبيٍّ ، و إنْ باهَلَنا بأهْلِ بَيتِهِ خاصّةً فلا نُباهِلُهُ ، فإنَّهُ لا يُقْدِمُ على أهلِ بيتِهِ إلاّ و هُو صادقٌ.فلَمّا أصبَحوا جاؤُوا إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و معَهُ أميرُ المؤمنينَ و فاطمةُ و الحسنُ و الحسينُ صلوات اللّه عليهم ··· فَعَرَفواحديث و قالوا لرسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : نُعْطيكَ الرِّضا فَأعْفِنا من المُباهَلة ، فصالَحَهُم رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله على الجِزيةِ و انْصَرَفُوا .
نصاراى نجران به همراه رئيس و نايب و ··· نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و عرض كردند: ما را به چه دعوت مى كنى؟ فرمود: به اين كه شهادت دهيد خدايى جز اللّه نيست و من فرستاده خدايم و عيسى بنده اى مخلوق است كه مى خورد و مى آشامد و صحبت مى كند ··· پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: پس با من مباهله كنيد. اگر من راستگو باشم لعن و نفرين ، شما را مى گيرد و اگر دروغگو باشم لعن و نفرين ، مرا مى گيرد. گفتند: منصفانه است. آن گاه وعده مباهله گذاشتند.وقتى به خانه هاى خود برگشتند بزرگانشان گفتند: اگر با قوم خود به مباهله آمد با او مباهله مى كنيم ؛ زيرا در اين صورت او پيامبر نيست اما اگر فقط با خانواده اش براى مباهله آمد با او مباهله نمى كنيم؛ چون اگر خانواده اش را به خطر انداخت حتما راست مى گويد.صبح كه شد نزد پيامبر خدا آمدند، ديدند آن حضرت ، امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را همراه خود آورده است . آنان متوجّه شدند و به رسول خدا گفتند: با تو توافق مى كنيم، ما را از مباهله معاف بدار. پس، رسول خدا بر گرفتن جزيه از آن ها مصالحه كرد و آنان پراكنده شدند و رفتند.

 

منبع: میزان الحکمه، جلد دوم.


مباهله یک یادگار یک افتخار

1- اگر انسان ايمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزديك‌ترين بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»

2- آخرين برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ»

3- فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «أَبْناءَنا» بنابراين امام حسن وامام حسين عليهما السلام فرزندان پيامبرند.

4- زن و مرد در صحنه‌هاى مختلف دينى، در كنار همديگر مطرحند. «نسائنا»

5- در دعا، كيفيت و حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بيشتر نبودند. «ابنائنا، نسائنا، أنفسنا»

6- علىّ‌بن ابى‌طالب عليهما السلام، جان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله است. «أنفسنا»

7- در مجالس دعا، كودكان را نيز با خود ببريم. «أبنائنا»

8- اهل‌بيت پيامبر عليهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «أبنائنا، نسائنا، أنفسنا»

9- استمداد از غيب، پس از بكارگيرى توانايى‌هاى عادّى است. «نبتهل»

10- كسى‌كه منطق و استدلال و معجزه، او را به پذيرش حقّ تسليم نمى‌كند، يكى از راه‌ها، مباهله است. «تعالوا . نبتهل

11- اگر مؤمنان محكم بايستند، دشمن به دليل باطل بودنش عقب نشينى مى‌كند.«ندع . نبتهل»

12- استدلال را بايد با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت بايد سركوب شود. «لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»

 

منبع: تفسیر نور آقای محسن قرائتی


مباهله یک یادگار یک افتخار

سال دهم هجری است. دیگر کسی در شبه جزیزه عربستان نیست که نام «محمد صلّ الله علیه و آله و سلّم»را نشنیده باشد. همه فهمیده اند که اسلام و آئینش چیز ساده ای نیست که بتوان به همین راحتی ها آن را از بین برد. رسول خدا صلّ الله علیه و آله و سلّم به دلیل رسالتش به دنبال دعوت همۀ جهانیان به اسلام است و بر همین اساس به نقاط دور و نزدیک نامه می نویسد و یکی از این نقاط ,«نجران» است. مردم این دیار طبق آئین مسحیّت تحریف شده , عیسی علیه السلام را پسر خدا می دانند.

منشور جاوید,ج7,ص96


مباهله یک یادگار یک افتخار

«ابوحارثه» بزرگ مسیحیان نجران از ماجرای نامه می پرسد و دعوت به اسلام. رسول خدا صلّ الله علیه و آله و سلّم نیز می فرمایند:«آنچه شما را به آن دعوت کردم,پذیرش پرستش خدای یکتاست!» «ابوحارثه» پوزخندی می زند, نگاهی به اطرافیانش می کند و می گوید:«اگر منظور از پذیرش اسلام, ایمان به خداست که ما از قبل آورده ایم!»

پیامبر صلّ الله علیه و آله و سلّم می فرمایند:«.شما برای خدا فرزند قائلید که با یکتایی خداوند ناسازگار است.»«ابوحارثه»به فکر فرو می رود و این شروع ماجراست. ماجرایی که انتهایش حقانیت دین خداست.

بحار النوار,ج32,ص21


مباهله یک یادگار یک افتخار

«ابوحارثه به فکر فرو می رود !چه جوابی بدهد ! یکی دیگر از بزرگان فبیله به کمکش می رود و می گوید : «ما می گوییم مسیح فرزند خداست چون پدری ندارد و مادرش بدون ازدواج , او را به دنیا آورده!»

رسول خدا صلّ الله علیه و آله و سلّم آیۀ 59 سوره آل عمران را تلاوت می کندد.«در واقع مثل عیسی نزد خدا همچون مقل (خلقت)آدم است.»سپس رو به بزرگان قبیله می کنند و می فرمایند :«اگر نداشتن پدر, بر خدایی کسی دلالت کند , پس حضرت آدم شایسته تر از مسیح است! چرا که آدم که نه پدری داشت و نه مادری!»

بحار النوار, ج32, ص21


مباهله یک یادگار یک افتخار

پیامبر صلّ الله علیه و آله و سلّم مثل همیشه با آرامش و منطق دلایل مختلف می آورند اما هر چه می گویند این جماعت بیشتر لجاجت به خرج می دهند, سرشان را زیر برف کرده اند و بعد از هر استدلال بهانه ای می آورند برای نپذیرفتن استدلال های رسول خدا صلّ الله علیه و آله و سلّم. آیه ای از جانب پروردگار نازل می شود , آیه 61 سوره آل عمران.آیه ای که بعدها آیۀ مباهله نام می گیردذ.«. بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و نمان و نتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دورغگویان قرار دهیم.» و قرار بر این می شود که «مباهله»کنند, یعنی یکدیگر را در پیشگاه خداوند لعن و نفرین کنند و از «او»بخواهند دروغ گو را رسوا و مجازات کند.1

هر گاه بعد از علم و دانشی که در باره ی مسیح به تو رسیده، باز کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما ن خویش را دعوت نماییم، شما هم ن خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» این همان سرگذشت واقعی (مسیح) است.و ادعاهایی همچون الوهیت او، یا فرزند خدا بودنش، بی اساس است. و هیچ معبودی، جز خداوند یگانه نیست؛ و خداوند توانا و حکیم است. «62» اگر با این همه شواهد روشن، باز هم از پذیرش حق روی گردانند، بدان که طالب حق نیستند؛ و خداوند از مفسده جویان، آگاه است. 2

1.سیره حلبی , ج3,ص239

2.کتاب درسنامه با قرآن در مکه و مدینه ,ص503


مباهله یک یادگار یک افتخار

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آهنگ ترکی englandguide زندگی یا ... معرفی برندهای معروف ایرانی / مقالات / گردشگری